رفاه اجتماعي زير بناي توسعه

رفاه اجتماعی یکی از مسائلی است که همه جوامع در مسیر توسعه به آن بر می‌خورند. مسئله رفاه با تمام ارکان زندگی بشر گره خورده است. رفاه اجتماعی یعنی اینکه حداقل نیازهای اساسی مردم (مسکن، پوشاک، درآمد و بهداشت) از طریق راهکارهای گوناگون تامین شود.
دیدگاه‌های مختلفی در رابطه با تامین رفاه اجتماعی وجود دارد و دولت ها می‌کوشند تا از منظر این دیدگاه‌ها فراخور امکاناتی که در دسترس دارند رفاه را برای افراد خود فراهم کنند. مقولات رفاه اجتماعی شامل آموزش، مسکن، بهداشت، تامین اجتماعی و اشتغال است. هر یک از این مقولات برای پر کردن خلا ناشی از یک نیاز به وجود آمده اند. آموزش برای بیسوادی، مسکن برای بی خانمانی، بهداشت برای بیماری، تامین اجتماعی برای فقر و اشتغال برای بیکاری. وظیفه دولت در این موارد این است که کمبودهای ناشی از نیازها را با استفاده از مقولات رفاه برطرف نماید.
از جمله دیدگاه های مورد توجه در زمینه رفاه اجتماعی دیدگاه حداقلی و حداکثری است. در رویکرد اول دولت خود را موظف می‌کند تا فقط به افراد نیازمند جامعه کمک کند و در صورت فقدان هرگونه منابع رفاهی برای آنها تسهیلاتی را در نظر بگیرد. رویکرد دوم مبتنی بر این است که همه افراد جامعه به یک اندازه باید از رفاه بهره‌مند شوند، فارغ از اینکه آنها فقیر یا ثروتمند هستند دولت خود را موظف می‌داند تا تسهیلاتی را به طور برابر در اختیار شهروندانش قرار دهد. این به آن معنا نیست که دولت موظف است تا زندگی و معیشت شهروندانش را فراهم کند بلکه دولت با ایجاد نظام تامین اجتماعی و فرصت‌هایی که به وجود می‌آورد به افراد این امکان را بدهد تا آنها بتوانند برای ساختن زندگی خود تلاش کنند. در اینجا مفهوم مشارکت بسیار مهم و حیاتی است. از طرفی دولت امکانات را فراهم می‌کند و در سوی دیگر افراد با استفاده از این امکانات و بهره برداری همه جانبه از موقعیت‌ها جامعه را به سوی رشد و توسعه هدایت می‌کنند. برای ایجاد رفاه اجتماعی، زنده نگه داشتن امید در مردم و ترسیم روشن فردا، اصلی بدون انکار است. وقتی ذهنیت رفاه اجتماعی امکان پذیر است که امید زنده بودن (حتی با حداقل‌ها) ایجاد شود. نیمی‌ از رفاه اجتماعی در به وجود آمدن ذهنیت رفاه اجتماعی در مردم است. حال اگر ذهنیت رفاه در مردم ایجاد نشود، کاری از دست عینیت بر نمی‌آید. وقتی فقط عینیت رفاه در جامعه وجود داشته باشد و ذهنیت، جامعه‌ای محروم را برای فرد ترسیم کند، رفاه اجتماعی اتفاق نیفتاده است. دولت رفاه مسئول ایجاد هماهنگی بین این ذهنیت و عینیت است. اگر ذهنیت افراد جامعه نسبت به خدماتی که نیازمند دریافت آن هستند درست نباشد به طور قطع زندگی عینی آنها دچار مشکل خواهد شد. بروز ناهنجاری‌های اجتماعی نظیر اعتیاد، بیماری، فحشا و... از اینجا نشات می‌گیرد. فردی که احساس امنیت نمی‌کند چون مسکن ندارد، فردی که پریشان خاطر است چون شغل ندارد کم کم به ورطه ناهنجاری اجتماعی کشیده می‌شود. آمارها نشان می‌دهند افرادی که دچار فقر (مطلق یا نسبی) هستند بیشتر از بقیه دچار بیماری‌های مزمن و اختلالات روانی می‌شوند. این اتفاق در طبقات فرودست جامعه بیشتر دیده می‌شود. به طور مثال در طبقات پایین میزان مرگ و میر و چاقی و افزایش بی‌رویه جمعیت خیلی بیشتر از طبقات بالا دیده می‌شود. شرایط سخت، حالتی برای روح و روان آدمی ‌به وجود می‌آورد که بینش بی‌عدالتی و حق و ناحق شدن افراد، حتی در صورت واقعی نبودن این مساله، در افراد ایجاد می‌شود به عبارت ساده‌تر امکان بدبین شدن افراد در شرایط سخت بیشتر است. رفاه اجتماعی رابطه مستقیم با کیفیت زندگی بشر دارد. کیفیت زندگی بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی عبارت است از: برداشت شخصی یک فرد از موقعیت زندگی‌اش در رابطه با فرهنگ و نظام ارزش اجتماعش و نیز در رابطه با اهداف، انتظارات، استانداردها و احتیاجاتش. در واقع سبک زندگی اختلاف بین سطح انتظارات و سطح واقعیت‌هاست. هر چه این اختلاف کمتر باشد رفاه اجتماعی بیشتر خواهد بود. اما آنچه مسلم است شکاف بین این دو سطح هرگز به طور کامل پر نخواهد شد. وظیفه دولت رفاه این است که تا حد امکان این شکاف را کمتر کند. با برنامه ریزی رفاه اجتماعی دولت می‌تواند سطح انتظارات شهروندان خود را محاسبه کند و با در نظر گرفتن منابع ثروتی که در دست دارد آنها را برآورده سازد. در اینجا مسئله سیاست اجتماعی به میان می‌آید که مفهوم آن انجام اقداماتی است که به بهبود روش زندگی انسانها منجر می‌شود. هدف دولت رفاه تامین حداعلای پیشرفت و راحتی فرد است و همه فعالیت‌های آن به رفاه عمومی‌ مربوط می‌شود. معمولا در کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه میزان رفاه اجتماعی بسیار پایین است. این کشورها در برخی موارد دارای منابع طبیعب بسیار غنی هستند. از جمله این کشورها ایران است که با وجود منابع غنی نفت و گاز، به علت عدم برنامه ریزی صحیحی در زمینه تامین رفاه اجتماعی نتوانسته است زیربناهای رفاهی را برای شهروندانش در همه زمینه‌ها فراهم کند. درصد بالای بیکاری، نداشتن مسکن مناسب و حاشیه نشینی و عدم دسترسی به خدمات درمانی و بهداشت مناسب همه و همه نشان می‌دهد که در جامعه ما تامین اجتماعی و رفاه آنچنان که باید وجود ندارد. در صورت ادامه این روند میزان آسیب های اجتماعی از قبیل اعتیاد، کار کودکان، بیماری‌های مزمن و... عمیق‌تر خواهد شد و برای برطرف کردن آنها باید هزینه های هنگفتی را صرف نمود.

این یادداشت برای بار نخست در نشریه اینترنتی سایوک هفته منتشر شده است.